کی؟
فیلم+خاطره
اشاره مستقیم نمیزنم:(حسنا)
تو سرویس یازدهمیا نبودن ولی نهمیا با ما اومده بودن
منو حسنا رفتیم ته اتوبوس نشستیم مهدیس و ارتیناارتینا هم ته پیش ما بودن ولی سونیا جلو من بود ...
بعد من کیف خودم و حسنا رو گزاشتم ردیف جلویی
سرم رو گزاشتم رو پای حسنا
پاهامو با کفش گزاشتم بغل ارتینا و مهدیس
دست چپم هم گزاشتم بین دو تا صندلی ردیف جلو پیش سونیا...
بعد چشمام بسته بود سونیا و مهدیس و ارتیناارتینا هماهنگ کردن...منو حسنا متوجه نشدیم...
که یهو ارتینا یه پامو گرفت مهدیس یه پای دیگم
بعد سونیا هم دستبند مورد علاقم ک با bست بودمو درآورد (ک دراخر گمشد)
بعد اون دوتا میخواستن کفش منو در بیارن ولی خب نمیتونستن چون ال استار بود😂
از اون طرف مهدیس دست راستمو گاز گرفت و جاش کبود شد
بعد همون لحظه حسنا گف:
بچمو ول کنین کشتینششششش 😃
بعد زد تو کله مهدیس چون گاز گرفت
بعد نشست گشت هرچی دستبند پیدا نشد که نشد
یکی دیگه درست کردم
بعد مهدی مث همیشه:شیپ؟شیپ؟شیپپپ؟
دوستام خرن نمیفهمن کمک یه دوست به دوست دیگه عادیه:/