تصویر هدر بخش پست‌ها

💚green veb💚

از هرچی فکرشو کنی پست میزاریم :)

یک شعرمون نشه؟

یک شعرمون نشه؟

| Rei

می‌نشستم صبح تا شب روبروی چشم هایش

می شنیدم عشق را از گفت و گوی چشم هایش

 

پیش سختی های دنیا کارمان لبخند بود

سخت عادت داشتم با خلق و خوی چشم هایش

 

دیدی کِه سَختْ نیست تَنها بِدونِ مَن؟ 

دیدی صُبح می‌شَوَد شَب ها بِدونِ مَن؟ 


در این سرای بی کسی«کسی»به در نمی‌زند 

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند


یک عمر گذشت و عاقبت فهمیدیم

از دل نرود هر آنکه از دیده برفت..